سالمندی:
اصطلاحاتی مانند سالمند، سالخورده، مسن و پیر و نظایر آن در مورد کسانی به کار می رود که 60 سال یا بیشتر از سن آنان گذشته باشد. احساس پیری یک مسئلهی درونی و روانی است و در افراد مختلف، متفاوت است. پیری جنبه اجتماعی، روانی، فیزیولوژیک، یاخته ای و مولکولی دارد و احاطهی شخص بر همهی آنها ممکن به نظر نمی رسد.
در افراد سالمند قدرت و توان جوانی کاهش مییابد و فعالیت کم میگردد. سالمندان با فقدان های جسمی و اجتماعی روبه رو می شوند. اغلب سالمندان بازنشسته شده و یا از کار خود دست کشیدند، بنابر این اکثراً احساس نا ایمنی و تنهایی میکنند و میپندارند که مقام اجتماعی خود را از دست دادند. تصور میکنند که وجودشان مثمر ثمر نیست و کسی به وجود آنها نیازی ندارد. موقعیت آنان مشابه موقعیت کودکی است که احساس میکند پدر و مادرش او را طرد کردند.
چون افراد سالخورده مرگ را نزدیک می بینند وارد دوره ای می شوند که مرور زندگی خوانده می شود. آنان به گذشته می نگرند و از خود می پرسند آیا زندگی آنان با ارزش بود؟ ممکن است در این فرآیند با ناامیدی مواجه شوند و احساس کنند زندگی آنطور که می بایست باشد نبود برای افراد مسن مهم است که احساس کنند دیگران هنوز به وجود آنان احتیاج دارند و قادرند که به فعالیت روزانهی خود در حدی که توان دارند بپردازند. اگر آنان تا این حد احساس اهمیت و ایمنی کنند به احتمال زیاد در معرض ابتلای به بیماری های جسمی و روانی که در این سنین خیلی شایع است، قرار نخواهند گرفت. اگر به افراد مسن اجازه فعالیت داده نشود، به اجبار به مقدار زیادی در عالم رویا و خاطرات گذشته فرو خواهند رفت و به احتمال قوی دچار مشکلات روانی خواهند شد.
در مرحلهی پیری، انسان هنگامی خود را سعادتمند احساس میکند که ببیند اطرافیان و نزدیکانش او را دوست دارند و برایش ارزش قایلند و اجازه همکاری در اجتماع را به او می دهند.آنچه که روانشناسی امروز به آن توجه میکند، تنها طولانی کردن دوران زندگی نیست، بلکه باید توجه داشت که سال های اضافی عمر انسان در نهایت آرامش و سلامت جسمی و روانی سپری گردد.
ابعاد سالمندی:
- بعد اجتماعی سالمندان: یکی از وظایف تکاملی سالمندان انطباق با تغییراتی است که در روابط با اشخاص مهم زندگی آنها مثل همسر و فرزندان و هم چنین بازنشستگی رخ می دهد. بازنشستگی می تواند اشاره ضمنی بر حالت مرخص کردن فرد و دور انداختن وی از طرف دیگران داشته باشد و فرد احساس کند که زندگی صنعتی و اجتماعی و ارادی به وجود وی نیازی ندارد.هر آن چه که به کم شدن عزت نفس و ارزش اجتماعی فرد کمک کند میتواند زمینهی ظهور6 اختلالهای روانی سالمندان را مساعد سازد. عواملی همچون از دست دادن درآمد، احساس اینکه فرد دیگر حاکم بر سرنوشت خود نیست، تغییر محل سکونت یا اختلال در سلامتی، در ایجاد مشکلات سالمندان دخیل هستند.
- بعد ذهنی سالمندان: تغییر در ارگان های حسی در سنین پیری میتواند در درک فرد از محیط پیرامونش اثر گذارد.مانند ضعیف شدن بینایی، شنوایی، چشایی و غیره. هم چنین توجه افراد سالمند با محرک های بی اهمیت محیط منحرف می شود لذا برای پاسخ دهی به سؤالات به زمان بیشتری نیاز دارند.
- بعد هیجانی سالمندان: برخی از فقدانها در افراد سالمند می تواند مشخص کننده تجربه های هیجانی آنان باشد. شخص پیر ناگزیر است با سوگ و فقدان های متعدد مانند مرگ همسر، دوستان و اقوام، تغییر وضع شغلی و از دست دادن اعتبار و نفوذ و افت تواناییهای جسمی و تندرستی مدارا کند. فقدان در هر زمینهای در دوران سالمندی سبب می شود که شخص انرژی زیادی را صرف سوگواری، فراغ از سوگ و تطابق تغییرات ناشی از فقدان نماید. افسردگی یک واکنش غیر انطباقی در مقابل فقدان است که در افراد پیر جلوه می کند. هم چنین واکنشهای پرخاشگرانه در افراد سالخورده اغلب از نیاز آنان به توجه، نیاز به احساس کنترل کردن و یا تظاهری از مشکلات روزمره و نیازهای شخصی سرچشمه میگیرد.
- بعد معنوی سالمندان:مرحلهی نهایی چرخهی حیات اغلب فرصتی به دست می دهد تا فرد سالخورده در مورد وجوه معنوی زندگی تفکر کند. مسائلی مانند مرگ و زندگی پس از مرگ می تواند ذهن سالمند را به خود معطوف سازند. اگر او برای زندگیش معنا پیدا کرده باشد احساس رضایت خواهد کرد. می پندارد که مفید بوده و زندگیش ثمر داشته است در غیر این صورت احساس شکست و سرخوردگی خواهد داشت. سالمندانی که عقاید مذهبی دارند اضطراب کمتری راجع به مرگ از خود نشان میدهند.
- بعد فیزیکی سالمندان: در فرایند پیر شدن و کهولت، فرد دچار نزول عملکرد در تمام سیستم های بدنی مانند قلبی- عروقی، تناسلی، ادراری، غددی و ایمنی میشود معهذا این باور که پیری بدون استثنا با نقص جسمی و هوشی عمیق همراه است باوری غلط است زیرا اکثر افراد سالمند توانایی شناختی و جسمی خود را تا حد قابل ملاحظه ای حفظ می کنند. اولاً تمام سیستم های بدن با سرعت یکسان افت نمی کنند. ثانیاً این افت در همهی افراد یکسان نیست. به طور کلی پیر شدن انسان، پیر شدن سلولها است. مقبولترین نظریه این است که هر سلول یک فراخنای عمر تعیین شده یا ژنتیک دارد که در طول آن قبل از اینکه بمیرد می تواند چند بار خود را بسازد. با پیشرفت سن تغییرات ساختمانی در سلولها رخ میدهد.
تغییرات حاصله در سالمندی
- تغییرات در انگیزش : در فرد مسن اصولاً انگیزها کاهش پیدا می کنند. آنان دیگر مانند یک جوان آمال و آرزو ندارند که برای رسیدن به آن تلاش نمایند و نسبت به موفقیتهای فردی و اجتماعی خوش بین نیستند.
- تغییرات حسی و حرکتی : هرچه سن بالاتر می رود، کارکرد سیستم های ادراکی مانند دیدن، شنیدن و سایر حواس کفایت خود را دست میدهند. همچنین از سرعت و قدرتی که شخص در اعضاء حسی خود دارد به نحو چشمگیری کاسته میشود. در کارایی عضلات نیز تغییرات محسوسی ایجاد می شود. استخوانها آسیب پذیر می شود و ترمیم عضلانی و استخوانی به سختی انجام می گیرد. توانایی جسمانی برای فعالیت کمتر می شود. این عوامل در کارایی فعالیت های عقلانی نیز تأثیر میگذارند.
- تغییرات روانی : در دوران سالمندی حالاتی نظیر کاهش اعتماد به نفس، افسردگی، نگرانی، بی تفاوتی، خیالبافی و مانند آن از عواملی هستند که از انجام وظیفهی کامل و کافی فعالیتهای عقلانی جلوگیری میکنند.
- تغییرات مغزی : تاکنون مطالعات زیادی در رابطه با مغز و پیری انجام شده است. اگر چه اغلب افراد سالمند دچار اختلال های مغزی نمیشوند، لکن تعداد از آنان به این عارضه مبتلا میگردند. در سالمندان دو نوع اختلال مغزی مشاهده میشود. یکی دیلریم و دیگری دمانس پیری که اولی حاد و دومی مزمن می باشد و در سالهای آخر زندگی شروع میشود.
طرد و حمایت زیاد سالمندان
فرزندان افراد سالخورده نباید پدر یا مادر مسن خود را طرد کنند و همچنین باید از ابراز توجه بیش از حد به آنان خودداری نمایند. اگر فرد مسن طرد شود احساس ناایمنی، اضطراب و حقارت خواهد کرد و اگر حمایت افراطی و زیاد شود احساس اتکا و وابستگی در وجودشان تشدید میگردد. لذا به جوانان باید آموزش داد که با افراد پیر چه روشی داشته باشند و به آنان تفهیم کرد که روزی آنان نیز پیر خواهند شد. اگر در جوانی به یادگیری حرفه ای مخصوص و مورد علاقه بپردازند که پشتوانه ای برای زندگی آینده شود با جرأت تمام میتوان وارد مرحلهی طبیعی زندگی که پیری میباشد، شد.
آموزش بهداشت سالمندی
امروزه دولتها موضوع سالمندان را از جهات مختلف پزشکی، روانشناختی، بهداشتی و پرستاری مورد توجه قرار دادند. در این قبیل جوامع تعالیم بهداشتی و مراقبت های اجتماعی نه تنها از درصد مرگ و میر سالمندان بر اثر بیماری های حاد و مزمن کاسته است بلکه افزایش طول عمر را با برخورداری و رفاهیت بیشتری همراه ساخته است. لازمه سلامت دوران پیری پیش بینیها، توجهات و احتیاط های دوران جوانی و کمال است. اگر فردی بخواهد که عادات غلط غذایی، اعتیاد به سیگار و مشروبات الکلی و فعالیت های نامتناسب بدنی و روش کار نادرست خود را تغییر دهد باید سالها قبل از شروع دوره بازنشستگی به فکر آن باشد.بزرگترین کمکی که سازمان های حمایتی می توانند بکنند تفهیم به افراد سالمند برای ورود به دورهی تقاعد و پذیرش سالمندی و عوارض آن میباشد. همچنین با توجه به عوارض و اختلالاتی که معمولاً در سنین بالا دامنگیر افراد میشود، دستورات پزشکی و بهداشتی در مورد نظافت، فعالیت، نوع تغذیه، کار و استراحت و تفریح به افراد داده میشود و در صورت وجود محدودیتهای جسمی لزوم فیزیوتراپی و کاردرمانی به آنان گوشزد میشود.
مرجع مطلب: www.rahacenter.com